گدای پولدار!
سالیان سال در بوشهر گدایی کرده است. شبها را کنار خیابان و اطراف پمپ بنزین ها خوابیده است و شکمش را با لقمه ای غذا که رهگذران به او داده اند سیر کرده است. طی سالیان دراز سکه به سکه هایی که مردم به او داده اند ، جمعا شده است پنجاه و پنج میلیون تومان. می خواسته با این پول ازدواج کند که ماموران وظیفه شناس قانون سر رسیده اند و دستگیرش کرده اند. مطبوعات بوشهر به او لقب " گدای میلیونر " داده اند. چه لقب خنده آوری است این میلیونر!
چقدر مضحک هستند این ماموران معذور و آن قاضی بیکاره ای که حکم کرده گدای بوشهری را برای همیشه از این شهر اخراج کنند!
خیلی جالب است که می بینی در مملکتی مدعی عدالت ، رانت خورها و آقازاده ها و انگلهای اقتصادی روزانه دهها میلیون تومان سود خالص به جیب می زنند و تازه نزد همگان محترم هم هستند. جالب است که با پولهای سرقت شده از مردم در گوشه و کنار دنیا برای خودشان کاخ و بیزنس راه می اندازند و به لقب چهره ها و نخبه های اقتصادی هم مفتخر می شوند. خیلی جالب است که با پولهای مردم فرار می کنند و قوه ی قضائیه و دولت جز چهار تا کلمه ی تهدید آمیز ، که اگر بگیرمت خدا به دادت برسد ، کاری نمی کنند و نمی توانند و نمی خواهند بکنند. ( تازه همان چهار کلمه ی تهدید آمیز را هم برای بستن دهن ملت می گویند )
گدایی شغل ناجوری است ولی نه ناجورتر از گدایی/دزدیِ صدها میلیارد دلاری کمیته ی امداد و بنیاد مستضعفان .
گدایی شغل ناجوری است ولی در جامعه ای که امکانات و ثروت اجتماعی ناجور تقسیم نشده باشد.
گدایی در مقایسه با شغل تمام وقت کسانی که برای چندرغاز سود بیشتر از خدا و پیغمبر مایه می گذارند و با پشتیباتی حکومت جیب مردم را خالی می کنند شغل شریفی است. اگر عدالتی وجود داشته باشد ، گدای بوشهری است که باید آن قاضی را به محاکمه بکشد و بگوید :
پفیوز تو نان ات را با بریدن شلاق و بریدن نان مردم می خوری ، من نان خشکم را توی جوی آب زده ام. تو که از انسانیت اخراجی مرتیکه ...
_مورسو
#شرنامه #تکدی_گری #عدالت_اجتماعی #فقر #آقازاده #اختلاس #کمیته_ی_امداد #نابرابری #بوشهر
- ۹۴/۱۰/۰۵