soheilbakhtiari

ادبیات

soheilbakhtiari

ادبیات

کنوت هامسون

دوشنبه, ۴ اسفند ۱۳۹۳، ۱۲:۴۱ ب.ظ

پدری در سایه ابدی
کتاب تازه ای دست به دست بین خوره‌های کتاب می‌گردد؛ «گرسنه» نوشته کنوت‌ هامسون، برنده نوبل و آغازگر جریان سیال ذهن در ادبیات.‌ هامسون از نویسنده‌هایی نبود که کارهایش نظر منتقدها را که شاهکارها را انتخاب و فهرست می‌کنند، جلب کند. کسی برای کتاب‌هایش تبلیغ نمی‌کرد و مترجم‌ها در گوشه و کنار دنیا خیلی دیر سراغ ترجمه داستان‌هایش رفتند. قدرش را خود نویسنده‌ها زودتر و بهتر از هر کس دیگری دانسته‌اند. در موردش می‌گویند کل مکتب ادبیات مدرن در قرن بیستم از‌ هامسون نشأت گرفته است. شبیه تأثیری که ادبیات روسیه بر ادبیات قرن نوزدهم داشت.‌ هامسون را با گوگول مقایسه می‌کنند و به همان جمله داستایفسکی ارجاع می‌دهند که می‌گفت: «همه ما از زیر شنل گوگول بیرون آمده ایم». هرمان هسه، ‌هامسون را نویسنده محبوبش می‌دانست. همینگوی رمان‌های او را برای خواندن به اسکات فیتز جرالد پیشنهاد می‌داد و آندره ژید او را هم ردیف داستایفسکی قرار می‌داد و حتی یک قدم پیش‌تر رفته بود و ‌هامسون را دقیق‌تر و ریزبین‌تر از داستایفسکی می‌دانست. بوکوفسکی، هنری میلر، ... فهرست این اسامی ‌را همین طور می‌توان ادامه داد تا به نویسنگان مدرن معاصر رسید، نویسندگانی نظیر پل آستر که از‌ هامسون به عنوان یکی از تأثیرگذارترین نویسندگان زندگی‌شان اسم می‌برند. شاید اگر ‌هامسون آن همه بی پروا طرفدار فاشیسم نبود، این فهرست طولانی‌تر از اینها می‌شد.

 

 

کنوت ‌هامسون در واژای نروژ به دنیا آمد، سال 1859 پدرش یک مرد روستایی بود که زندگی فقیرانه اش را با بدبختی اداره می‌کرد. پیتر و تورا – پدر و مادر کنوت – فکر می‌کردند کنوت مثل برادرانش، کشاورز یا گاریچی شده و کمک خرجی برای خانواده می‌شود. در خوش باوری محض هم به فکرشان خطور نمی‌کرد پسرکشان روستا را رها کند، سر از آمریکا دربیاورد و سال‌ها بعد به خاطر نوشتن داستانی درباره زندگی کشاورزان جایزه نوبل بگیرد. کنوت مثل خیلی از جوان‌های شهرستانی رؤیایش رفتن به پایتخت و تحصیل و معاشرت با آدم‌های حسابی طبقه بالای اجتماع بود. برای همین با این که مجبور بود کارهایی مثل رفتگری و پادویی بکند، خرده سوادی هم برای خودش دست و پا کرده بود. 18 – 17 سالش بود که در روستایشان شاگرد یک کارگاه طناب بافی شد و از آن موقع کم کم نوشتن را شروع کرد. قطعه‌های کوتاه و پرحرارت ادبی می‌نوشت و البته هیچ کس نبود که علاقه ای به شنیدن و خواندن آنها داشته باشد. فکر کرد راه حلش این است که به پایتخت برود تا قدرش را بهتر بدانند. بنابراین مدتی بعد به پایتخت نروژ رفت اما هیچ کاری از پیش نبرد. چون تحصیلات ابتدایی خوبی نداشت و هر کاری را که شروع می‌کرد، نیمه تمام رهایش می‌کرد. تلاش‌هایش برای نوشتن داستان نظر کسی را جلب نمی‌کرد و مقاله‌هایش بین کارهای خواندنی آدم‌های معروف گم بود.




معرفی کتاب گرسنه

گرسنگی (به نروژی: Sult) نام رمانی از کنوت هامسون رمان نویس مطرح نروژی است.این رمان به شکل کتاب در ۱۸۹۰ و پیشتر به صورت دنباله دار در مجله ای در ۱۸۸۸ چاپ شد. این رمان در لیست ۱۰۰۱ کتاب که باید قبل از مرگ بخوانید و همچنین لیست روزنامه گاردین ( ۱۰۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد.








معرفی کتاب راز

انگیزه‌های رفتار یوهان ناگل (Johan Nagel)، شخصیت اصلی کتاب، مشخص نیست. او که از هیچ جا می‌آید، روزی به شهر کوچک بی‌نامی می‌رسد و در آنجا مدتی کوتاه به ایفای نقش قادر مطلق می پردازد. در پایان کتاب نیز چیزی بیش از آغاز کتاب درباره‌اش نمی‌دانیم و همین است که به این داستان عاشقانهٔ غم‌انگیز جاذبه‌ای چنین عالی می‌بخشد. ناگل که از زمان خود پیشی گرفته، همچون ضدقهرمانی دلچسب و معمایی به نظر می‌رسد و چون هنرمندی که وسیلهٔ‌ بیان خود را از زندگی ساخته جلوه می‌کند.



  • soheil bakhtiari

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی